«شورای نگهبان» و نیز «تشخیص مصلحت» است که هر دو زیر مجموعه نهاد رهبری قرار دارند،القا شود.
معمولاً برای موجه جلوه دادن خود،نامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ابتدا کلام آورده و با استناد به سیره ایشان میگویند: «علی هیچ گاه حق را فدای مصلحت نکرد» و به مثالهایی در خصوص رفتار با طلحه و زبیر یا... (که در متن این سؤال نیز طرح شده بود) استناد میکنند.
اما دقت نمایید که این شعارهای ژورنالیستی، اگر از روی سادگی نباشد،از روی قصد و غرض است و همه دروغهایی برای ایجاد اعوجاج در شناخت،اندیشه و باورهای مسلمین و به ویژه شیعیان میباشد.
«حق» همان «مصلحت» است و «مصلحت» نیز همان «حق» است.
حق چیست که ممکن است به مصلحت فرد و جامعه نباشد و یا چه چیزی به مصلحت فرد و جامعه است که آن حق نباشد؟ پس این تفکیک معنا و مفهومی جز شعار ندارد.میخواهند القا کنند که اولاً شما بر حق نیستید و بر حق عمل نمیکنید؛ثانیاً آن چه ما میگوییم و میخواهیم همه «حق» است و آن چه شما میگویید و میخواهید،همه مصلحتهایی است که حق فدای آن شده است!
عمل به مصلحت یعنی همان عمل صالح.چقدر در قرآن کریم به «عمل صالح» تأکید شده است و چقدر از مقام و جایگاه «صالحین» تعریف شده است،چرا که تکامل انسان و جامعه مرهون «ایمان و عمل صالح» است.
وظیفه مؤمن پس از ایمان به خداوند متعال و اصول اعتقادیاش،عمل به مصلحت است، لذا همیشه ایمان و عمل صالح مثل روح و بدن برای انسان زنده،در کنار یک دیگر بیان شدهاند.
«إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» (الحج،)
ترجمه:
بى گمان خدا كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته (عمل صالح) كرده اند به باغهايى در مى آورد كه از زير [درختان] آن رود بارها روان است خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد.
«فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» (الحج، 50)
ترجمه: پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته (عمل صالح) كرده اند آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود.
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (الرعد، 29)
ترجمه:كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته (عمل صالح) كرده اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند.
حق و مصلحت در صدر اسلام:
اگر پیامبر اکرم(ص) هجرت نمودند،حق و عمل صالح همان بود-اگر صلح حدیبیه را پذیرفتند،حق و مصلحت همان بود -اگر مکه را بدون هیچ جنگی فتح کردند،حقوق و مصلحت همان بود و اگر خانه ابوسفیان کافر و ظالم را خانه امن اعلام کردند،حق و مصلحت همان بود.
اگر حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) در رکاب پیامبراکرم(ص) شمشیر زدند،اگر شمشیر غلاف کرده و حتی مقابل ظلم به خویش و همسرشان از نیام نکشیدند،اگر 25سال سکوت کردند،اگر به رغم آن که حکومتهای خلفا را بر حق ندانسته به آنها برای اداره بهتر مشورت دادند،اگر در جنگهای تحمیلی صفین،جمل و نهروان دوباره آن شمشیر را بیرون کشیدند،همه عین حق وعین مصلحت اسلام و مسلمین بود.و سایر معصومین(ع)نیز همینطور.
آن مصلحتی که مذموم است،رفتارهای فرصتطلیانه (اُپورتونیستی) با سمت و سوی منافع شخصی و نفسانی است که به دروغ نامش را «مصلحت» گذاشتنهاند.چرا که نه به مصلحت شخص است و نه به مصلحت جامعه؛نه این که اصل «مصلحت اندیشی»،«مصلحت بینی» و «عمل به مصلحت» بد و مذموم باشد،بلکه ایجاب عقل،ایمان و شعور این است که انسان مصلحت را درست تشخیص داده و به مصلحت عمل نماید.
آوینی
x-shobhe
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 332
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0